پزشکی اثر گذار

10 قانون برای اینکه پزشکی اثر گذار باشیم

فهرست مطالب

پزشکی اثر گذار

یک پزشک اثر گذار کسی است که به ارائه مراقبت‌های باکیفیت و دلسوزانه به بیماران خود متعهد است. آنها با همدلی و درک به بیماران نزدیک می‌شوند و برای درک نیازها و نگرانی‌های فردی آنها وقت می‌گذارند. پزشکی اثر گذار کسانی هستند که ارتباط‌گران ماهری هستند که می‌توانند اطلاعات پیچیده پزشکی را به روشی واضح و قابل فهم برای بیماران خود توضیح دهند. آنها همچنین حامیان قوی بیماران خود هستند و در تصمیم‌گیری‌های مربوط به مراقبت‌های بهداشتی خود از آنها حمایت می‌کنند.

علاوه بر مهارت‌های بالینی و ارتباطی قوی، پزشکان اثرگذار همچنین دارای ویژگی‌های شخصیتی متعددی هستند که آنها را به ارائه دهندگان مراقبت‌های بهداشتی موثری تبدیل می‌کند. آنها صبور، دلسوز و فداکار هستند. آنها همچنین متواضع هستند و همیشه مایل به یادگیری و رشد به عنوان پزشکان هستند.

پزشکان اثرگذار نقش مهمی در زندگی بیماران خود ایفا می‌کنند. آنها می‌توانند تفاوت قابل توجهی در سلامت و رفاه کلی بیماران خود ایجاد کنند. اگر به دنبال پزشک هستید که به شما اهمیت دهد و به ارائه بهترین مراقبت‌های ممکن متعهد باشد، به دنبال یک پزشک اثرگذار باشید.

بنابراین تصمیم گرفتیم قوانینی را وضع کنیم که راهنمای کارهایی باشد که یک پزشک باید در اتاق معاینه با بیمار انجام دهد. این قوانین به همان اندازه برای بیماران مفید است.

بحث اخیر در مورد مناسب بودن بازگرداندن بیماران به مطب است. قوانین حاکم بر زمان در مطب با بیماران چیست؟ چه چیزی تعیین می کند که چه زمانی افراد را ببینیم، چه چیزی را توصیه کنیم و چه چیزی را تجویز کنیم؟ 

بنابراین تصمیم گرفتیم 10 قانون را وضع کنیم که راهنمایی کند که یک پزشک باید در اتاق معاینه با بیمار انجام دهد. آنها به همان اندازه برای بیماران من هستند، اما فکر می کنم که فکر کردن به این موضوع باعث شفافیت در این روند می شود. برای آموزش جامع تکنیک های سئو سایت پزشکی کلیک کنید. 

ویزیت بیمار

قانون ۱: هدف ویزیت بیمار

هدف از ویزیت، سلامتی بیمار است، نه درآمد یا خودخواهی پزشک. این یعنی سه چیز:

تمام تصمیمات پزشکی باید بر اساس منافع بیمار گرفته شود، از جمله: زمان مراجعه، داروهای تجویز شده، آزمایش‌های درخواست شده و مشاوره‌های انجام شده.
به درخواست‌های بیماران که برای خودشان مضر است، نباید توجه شود. افرادی که داروهای اعتیادآور یا آزمایش‌های غیرضروری درخواست می‌کنند، نباید آن‌ها را دریافت کنند. به بیمارانی که کارهای مضری برای خود انجام می‌دهند باید هشدار داد، اما به روشی که مفید باشد، نه سرزنش‌آمیز.
نتایج تمامی آزمایش‌های انجام‌شده روی بیمار، باید به گونه‌ای به او گزارش شود که قابل درک باشد.

قانون ۲: کمینه گرایی (Minimize)

بسیاری از پزشکان و بیماران ذهنیتی بر این اساس دارند که “هر چه بیشتر، بهتر”. این طرز فکر نه تنها هزینه بیشتری را به سیستم تحمیل می کند، بلکه می تواند برای بیمار مضر باشد. در اینجا باید این چند نکته را باید رعایت کرد:

بیماران تنها زمانی باید ویزیت شوند که مراجعه واقعا ضروری باشد.
تا حد امکان از داروهای کمتری استفاده شود و در صورت نیاز، از ارزان ترین دارویی که کار را به درستی انجام می دهد، استفاده شود.
تا حد امکان آزمایش کمتری تجویز شود. هیچ آزمایشی نباید صرفا برای کسب اطلاعات بیشتر درخواست شود؛ همیشه باید به این سوال پاسخ داد که “با نتایج این آزمایش چه کاری انجام خواهم داد؟” اگر پاسخی برای این سوال وجود ندارد، نباید آزمایش انجام شود.
هنگام ایجاد تغییرات، تنها چند تغییر را به صورت همزمان اعمال کنید. ایجاد تغییرات زیاد به صورت همزمان، تشخیص اینکه چه چیزی مفید است و چه چیزی مضر دشوار می کند.

برقراری ارتباط با بیمار

قانون ۳: برقراری ارتباط با بیمار

برقراری ارتباط یکی از بهترین ابزارها برای دستیابی به مراقبت بهینه است. این بدان معناست که بیمار، پزشک را می شناسد و به او اعتماد دارد و پزشک نیز بیمار را می شناسد. این امر با مراقبت پراکنده اتفاق نمی افتد، بلکه با مراقبت مداوم و بلندمدت توسط یک پزشک حاصل می شود. نتایج این ارتباط شامل موارد زیر است:

بیمارانی که مشکلات پزشکی قابل توجهی در درازمدت دارند، باید به طور منظم ویزیت شوند.
بهترین سناریو برای ویزیت های منظم این است که هیچ مشکلی از نظر پزشکی وجود نداشته باشد، در این صورت، ویزیت عمدتاً جنبه اجتماعی خواهد داشت.
بازدیدهای اجتماعی نیز فواید پزشکی دارد، چرا که پزشک بیمار را بهتر درک می کند و بیمار اعتماد بیشتری به پزشک پیدا می کند.
در موارد زیادی اتفاق می افتد که بیمار فکر نمی کند مشکلی وجود داشته باشد، اما یک ویزیت منظم یا مشکلات جدی را آشکار می کند و یا امکان مداخله برای جلوگیری از یک مشکل جدی را فراهم می آورد.

قانون 4: اولویت ها را مشخص کنید

زمانی که بیمار با مشکلی به مطب مراجعه می کند، سه هدف اصلی وجود دارد:

قانون ۱: رد کردن موارد جدی
قانون ۲: بهبود وضعیت بیمار
قانون ۳: رسیدن به تشخیص

قانون ۱ و ۲ به یک اندازه اهمیت دارند، در حالی که قانون ۳ در اولویت پایین تری قرار دارد. این به این معنی است که شما همیشه باید ابتدا با نگرانی ای که باعث مراجعه بیمار شده است، برخورد کنید (برای مثال، در صورت لزوم، به بیمارانی که با درد قفسه سینه مراجعه می کنند، اطمینان دهید که مشکل از قلبشان نیست). اما توقف در قانون ۱ قابل قبول نیست؛ قانون ۲ نیز باید انجام شود. افراد بیمار می‌خواهند احساس بهتری داشته باشند و وظیفه پزشک این است که برای رسیدن به این هدف تلاش کند.

دلیل مراجعه بیمار

قانون ۵: دلیل مراجعه بیمار

وقتی پزشک هستید، به راحتی ممکن است این باور در شما شکل بگیرد که عملکرد و رفتار بیماران حول محور شما می‌چرخد. این نه تنها یک ویژگی طبیعی انسان است، بلکه پاسخی طبیعی به استرس و فشار شغلی محسوب می‌شود. اما این طرز فکر عواقب منفی دارد و باعث می‌شود به اشتباه بیفتید:

اگر نمی‌توانید دلیل مراجعه بیماران را درک کنید، به این معنی است که آن‌ها فقط وقت شما را تلف می‌کنند.
اگر نمی‌توانید علائم را توضیح دهید، بیماران حقیقت را به شما نمی‌گویند.
اگر فردی به گونه‌ای رفتار می‌کند که آزاردهنده و مزاحم است، او به طور عمدی این کار را برای اذیت کردن شما انجام می‌دهد.
کسی که از نظر عاطفی ضعیف به نظر می‌رسد، به انتخاب خودش اینگونه است.
اجتناب از این پیش فرض‌ها منجر به بهبود مراقبت از بیمار می‌شود، زیرا هم به ارزیابی عینی شرایط کمک می‌کند و هم امکان ارائه مراقبت و دلسوزی بیشتر را فراهم می‌سازد.

تشخیص بیماری اصلی

قانون ۶: تشخیص بیماری اصلی

تمرکز بر موضوع اصلی یکی از مهمترین جنبه‌های ویزیت در مطب است. هم پزشکان و هم بیماران ممکن است هدف از مراجعه را فراموش کنند. من از این جمله (اگر خانه در حال آتش سوزی است، چمن را کوتاه نکنید) هر زمان استفاده می‌کنم که بیماری در مواجه با مشکلات بزرگ‌تر، در مورد مسائل جزئی از من سوال می‌پرسد. کاهش وزن شاید در دراز مدت مهم باشد، اما زمانی که فردی با حمله قلبی به مطب مراجعه می‌کند، موضوعی مرتبط نیست.

هیچ راه‌حل سریع یا عصای جادویی وجود ندارد.

قانون ۷: درمان موفق، نتیجه‌ی ارتباط موثر است

به خاطر سپردنِ همه چیز برایم دشوار است، پس تعجبی ندارد که بیمارانم هم در رعایت دستورات پزشکی مشکل داشته باشند. بر اساس تجربه، به خاطر سپردن چیزهایی که به نفع ماست، بسیار ساده‌تر است. وظیفه من کمک به بیماران در این زمینه است، نه اینکه انتظارِ رعایت کامل دستورات را به عنوان یک معیار در نظر بگیرم. بهترین راه برای رسیدن به این هدف، برقراری ارتباط موثر است. من باید به گونه‌ای با بیماران صحبت کنم که نه تنها آن‌ها را نسبت به نظر خودم قانع کنم، بلکه دلیلی برای تغییر دیدگاه آن‌ها فراهم آورم. این به معنای آن است که باید با گوش دادن، متوجه شوم چه چیزی برای آن‌ها اهمیت دارد و سپس راهی پیدا کنم تا آن را به انگیزه‌ای برای تغییر تبدیل کنم.

رعایت ۱۰۰ درصدی دستورات پزشکی انتظار نمی‌رود، اما دیدن بیماران باانگیزه بسیار خوشحال‌کننده است؛ وظیفه من تشویق کردن است، نه قضاوت کردن.

قانون ۸: بیماران به مطب پزشک مراجعه می‌کنند

وقتی بیماران برای ویزیت به سراغ من می‌آیند، با افراد بیشتری غیر از من در ارتباط هستند؛ آن‌ها با پرسنل مطب من هم تعامل دارند. بیماران با سیستمی که ما در مطب راه‌اندازی کرده‌ایم، چه خوب و چه بد، سروکار دارند. یک تجربه بد در مطب معمولا هیچ ربطی به کیفیت مراقبت‌های پزشکی ندارد، بلکه معمولا به خاطر مواجهه با یک سیستم اداری ضعیف ایجاد می‌شود.

بخش مهمی از مراقبت از بیماران، اداره کردن مطب با کارایی است (که یکی از بزرگ‌ترین ناامیدی‌های من در مطبی بود که توسط بیمارستان اداره می‌شد – آن‌ها به تجربه بیمار در مطب اهمیتی نمی‌دادند، بلکه به ارجاعات برای خدمات بیشتر اهمیت می‌دادند). اداره کردن کارآمد مطب کار زیادی می‌برد که به نظر می‌رسد بابت آن پولی دریافت نمی‌شود و ارتباطی مستقیم با مراقبت‌های پزشکی ندارد، اما بیمارانی که در مطب سردرگم و ناراحت می‌شوند، کمتر به حرف گوش می‌دهند و کارکنان مراقبت‌های بهداشتی که سرخورده هستند، مراقبت‌های خوبی ارائه نمی‌دهند.

مسئولیت پذیر بودن

قانون ۹: مسئولیت پذیر بودن

به پزشک خانواده بودن اعتقاد دارم. معتقدم که بیماران من، من را به عنوان “دکتر خودم” می‌شناسند و این را مسئولیت بزرگی می‌دانم. نیاز دارم تا حد امکان در مورد آن‌ها اطلاعات کسب کنم و از هر جای دیگری که به آن‌جا برای دریافت خدمات پزشکی مراجعه می‌کنند، اطلاعات به دست بیاورم. لیست مشکلات و داروهای من باید تا حد ممکن دقیق باشد.

  • مدافع: من حامی بیمار هستم و به دنبال منافع او هستم، نه شرکت‌های دارویی، بیمارستان‌ها یا متخصصان.
  • امین: به هر چیزی که فرد می‌خواهد به من بگوید، گوش می‌دهم و به اندازه‌ی هر کسی در دنیا در مورد او اطلاعات دارم.
  • مشاور: اطلاعات پزشکی را جمع‌آوری می‌کنم و با در نظر گرفتن بهترین منافع بیمار، به عنوان فردی قابل اعتماد نظر می‌دهم.
  • تسکین‌دهنده: در مواقع مناسب، ساکت می‌مانم و به حرف‌های بیمار گوش می‌دهم.

قانون ۱۰: لذت بردن از کار

در سیستم ما جای زیادی برای شکایت وجود دارد. استرس‌های زیادی وجود دارد و چیزهای بد زیادی می‌بینیم. اما همین واقعیت ساده که بسیاری از ما به کارمان ادامه می‌دهیم، گواه وجود مزایای فراوان این حرفه است. به یادآوردن اینکه چه چیزی در مورد پزشک بودن خوب است، کلید حفظ انرژی برای رویارویی با سایر جنبه‌های این شغل است. در اینجا برخی از موارد مورد علاقه‌ی من در مورد این حرفه آورده شده است:

بیماران زیادی دارم که واقعا دوستشان دارم و از تعامل با آن‌ها لذت می‌برم.
افراد الهام‌بخش زیادی را می‌بینم که بارها و بارها بعد از زمین خوردن بلند می‌شوند.
زندگی مردم را نجات می‌دهم و باعث می‌شوم احساس بهتری داشته باشند.
می‌توانم در زمان مناسب حرف درست را بزنم و واقعاً در لحظات حساس، تأثیرگذار باشم.
مردم به صراحت به من می‌گویند که چقدر قدردان کارهایی که انجام می‌دهم هستم.
با گروهی از افراد هم‌فکر و خوب کار می‌کنم که تمایل به کمک به بیماران ما دارند.
این چیزها هستند که مرا صبح‌ها از خواب بیدار می‌کنند.

این 10 قانون فقط نقطه شروعی هستند. با گذشت زمان و تجربه، می‌توانید رویکرد منحصر به فرد خود را برای تبدیل شدن به یک پزشک موثر توسعه دهید. به یاد داشته باشید که مهم‌ترین چیز این است که به بیماران خود اهمیت دهید و تمام تلاشتان را برای کمک به آنها برای رسیدن به سلامتی و رفاه انجام دهید.

منبع

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید